میگوید درد آدمو تغییر میده. راست هم میگوید. توی این چندین روز اخیر که از درد و تیر کشیدن فراوان به زور چشمهایم روی هم میرود شکل نگاهم به دنیا هم دارد عوض میشود کم کم. شکل و میزان اهمیتی که به اتفاقات و آدمهای دور و اطراف میدهم حتا. یاد روزهایی که تماشاگر درد کشیدنهای تو بوده ام/هستم/خواهم بود میفتم گاهی. درد و رنج این که ببینی عزیزی درد میکشد و از تو کمترین کاری برنمی آید سخت بسیار است. شکننده و خردکننده است. درد بدی است، درست! این رنج اما هیچ وقت قابل مقایسه با کسی که آنطرف صحنه از درد دندان برهم میشفارد و میپیچد به خود نیست. گمان میکردم این همه رنجی که از دردکشیدنهایت کشیده ام میتواند کمتر و بیشتر با دردهای خودت برابری کند. در اشتباه بودهام اما
مهدیه میرمحمد
چهارشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 02:54 ق.ظ