ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خیلی مون از سر شوخی یا به سخره گرفتن لحن لاتی مرسوم یا هر بانمکبازی دیگری از این اصطلاح نارایج "به موت قسم" استفاده میکنیم، ولی آیا تا به حال شده که ناخودآگاه به موی محبوب قسم بخورید؟ آیا شده که وقتی سخت درگیر کارهای شخصیتان هستید و در ضمن غرق افکارتان، بدون این که حواستان باشد چه میکنید نیم واضح نیم زمزمه در حال صحبت با محبوبِ ظاهرِ غایب باشید و بعد حین همین مکالمههای دونفرهی درونی به مویش قسمش بدهید؟
اگر نشده، اگر غرق نشدهاید تا به حال اینسان، که خب دلتان بسوزدن انشالله تعالی
:دی
هیچ چی دیگه. غرض دیگهای جز پز دادن با موهای حضرت محبوب نداشتم :))) :پی شما به سوختنتان ادامه بدین
انگار جناب خواجه هم همینجاش میسوخت
که فرمود:
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
گفتوگوهاست در این راه که جان بگدازد
هر کسی عربدهای این که مبین آن که مپرس
پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
شیوهای میکند آن نرگس فتان که مپرس
...
حالا غرض نهایی پز دادن موی محبوب بود یا کز دادن موی ما؟