آدم با قلبش ممکنه خیلی ها رو دوست داشته باشه ...

با چشمهاش قطعا زیبایی چون رو دوست خواهد داشت ...

اما من، من ترسو، حکمت این عشق و عاشقی تموم نشدنی م اینا نیست زیبای مهربان.

من با همه ی ته مونده ی جسارتمه که تو رو دوست دارم. با این جسارتی که حتی نمیشه باهاش مرد؛ من با همین دوستت دارم، و پیش بیاد براحتی میمیرم به پات. با همون ته مونده بظاهر بی خاصیت.


جسارت مونده تو قلب من، مث ته مونده ی شراب ته لیوانی اسراسر پر از یخه شاید. کسی رو مست نمیکنه، شاید حتا تا اینهمه یخ رو بو نکشی نفهمی که مشروبی قاطیش داره. اما همین کم بی خاصیت از شراب کافیه تا مسلمونی رو تا 40 روز بی نماز بکنه. تا عالم شخصی کسی رو تا ابد الدهر منقلب کنه.

من اونطوریه که دوستت دارم. دیگه نمیشه که دوستت نداشت. از من گذشته، سرش کشیدم از بین اونننهمه یخ دیگه. چشم امید بیهوده مبند زیبا.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد