دنیاهای کماکان متعامد

تو دنیایی که من عاشقی‌ت رو کنار میذارم، ام کلثومم یکی از علمای بنام دینی جهان عرب شده لابد   



کماکان به این خاطر

مباغله - از مجموعه‌ی چاقو و نمک

+  برای موهات چتری هم گذاشتی که من بتونم هر لحظه دلم رفت دست بیارم سمت صورتت موهاتو کناری بزنم؟

-   نه

+   چی پس؟

-    الان فقط میتونى تو بغلم قایم بشى

+   بغلت را هم دوس دارم معهذا

دونخطه پی - از مجموعه‌ی چاقو و نمک


 - امروز تو مود ضدحال زدنیا

‫+ توقع داری چی بهت بگم خب؟

- میتونى اون زبون رو تو دهنت جمع کنى یک لبخند ملیح ایدیوتیک بزنى

‫اون تویی که با لبخندهای چیچیوتیکت دیگرانو بیچاره میکنی‬. ‫از من نخواه چنین سنگدلیی